لانه شیطان(۱)

پیامبرعظیم الشان اسلام فرمودند:درنجدزلزله هاوفتنه هابه وقوع خواهدپیوست وشاخ شیطان ازآن جاطلوع خواهدکرد.                         
                                                          (کتاب صحیح بخاری جلد۸صفحه۹۵)

درمورد وهابیت بایدگفت که ازلحاظ لغوی وهاب به معنی بسیاربخشنده می باشد ویکی ازنامهای باری تعالیست ازآنجایی که شماعزیزان کم وبیش بااین کلمه آشناییدیک راست اصل مطلب رامی گویم وهابیت نام یکی ازفرقه های شیطانیست که پیروانش خودرامسلمان دانسته واسلامشان رانابترین اسلام درمیان سایر فرق اسلامی غلم دادمی کنند(هیچ بقالی نمیگه ماستم ترشه)ودیگرمذاهب اسلامی ازشیعه گرفته تاسنی رامرتدمی نامندوبه این معتقداندکه فقط خودشان مسلمانندوبس
برای خواندن ادامه بخش روی ادامه مطلب کلیک شود!

و( درموردبنیان گذاراین فرقه بایدگفت نامش محمدفرزندعبدالوهاب است مورخان تاریخ ولادتش رابه سال1115هجری قمری (مصادف باسال1082 هجری خورشیداواخرحکومت صفوی درایران)می داننداو درشرق شبه جزیره عربستان درمنطقه(نجد)درشهرک عیینه به دنیاآمدونام کاملش((محمدعبدالوهاب تمیمی نجدی))است نسبش به(وهیب تمیمی)میرسدواین نسبت ازنام پدرش عبدالوهاب اقتباس شده است وی ازهمان کودکی علاقه بسیارزیادی به مسائل دینی داشت ودرکودکی به خاطراین علاقه درمیان آشنایان مورداحترام بودپدرش قاضی شهرعیینه بودویکی ازعلمای فقه حنبلی درآن شهرمحسوب می شدومحمدفقه حنبلی راازپدرش آموخت درکودکی به خواندن کتابهای فقهی بزرگ رومی آوردوعلاقه شدیدی به خواندن کتابهاوسرنوشت مدعیان نبوت"درتاریخ اسلام بودوبه نوشته های ابن تمیم واین قیم اهمیت می داد.
وی ازهمان کودکی اعمال مردم نجدرازشت می پنداشت ومردم رابه اشتباه دراعتقادات متحم می کردپدرش دراواحساس انحراف دیدوسعی دراصلاح فرزندش داشت حتی نزدیکان واقوامش رابااین نظرات آزرده بودمحمدبرای ادامه تحصیل عازم مکه ومدینه گردیدودراین دومکان ازمحضرعلمای مانند:شیخ سلیمان بن محمدکردی.شیخ محمدحیاه سندی ودیگرعلمااستفاده کرداودرآنجانیزدست ازافکارپوچ خودبرنداشت وحتی با علمابه بحث وگفتگومی پرداخت مطالبی رابه زبان می آوردکه طلاب علوم دینی نسبت به آینده اوبدبین شدندمی گفتند:این شخص(محمد بن عبدالوهاب)مردم راگمراه خواهدساخت.
درجوانی هردوزبان ترکی وفارسی رایادگرفت.سخت مغرور"متکبروعصبی مزاج بوداین افکارباعث پایبندنبودن اوبه ضوابط مذهبی شده وروح غروروخودپسندی اونسبت به سایرعلماراتقویت می کردچنان استقلال نظرداشت که حتی به خلفای چهارگانه اهل سنت نیزاهمیتی نمی دادوبه فهم خودش درقرآن وسنت اتکاء می کرددرمیان علمای فقه اهل تسنن سخت نسبت به ابوحنیفه رئیس فرقه حنفی می تاخت و میگفت:من ازابوحنیفه بیشترمی فهمم.ودرموردکتاب بخاری(که یکی ازبزرگ ترین کتاب فقه تسنن است وتقریباتمام فرقه های تسنن به این کتاب مراجعه می کنند)می گفت:نصف کتاب بخاری باطل است محمدبن عبدالوهاب پس ازیادگیری علوم دینی وخبره شدن درفقه حنبلی برای اشاعه افکارپوچ وابلهانه ی خودبه دیگرسرزمین های اسلامی سفرکرداوبه شام،عراق،نجدودیگربلاداسلامی سفرکردودراین بین توانست برخی افرادکوته فکراحمق راباخودهم رای کندازدیگرخوصوصیات اومی توان بی تفاوتیش نسبت به شیعیان دانست وی ماننددیگرافراداهل سنت نسبت به شیعیان حساسیتی به خرج نمی داد.
اماشهرت وهمه گیرشدن افکارش به سفرسرنوشت سازاوبه(بصره)برمی گرددوی درسفری که به بصره داشت به طورپنهانی به فعالیت خودادامه می دادوبرای تکمیل آموخته های خودباعلمای شیعیان هم به بحث وگفتگومی پرداخت جالبست که ارتباط اوباشیعیان دربصره بسیاربهترازسنی هابودزیراترکش ادعاهای اوبیشترشمال حال اهل تسنن می شدتاجایی که بابرخی ازشیعیان مانندبرادرارتباط داشت اما زندگی پرهیاهوی اواززمانی آغازمی شودکه اودریکی ازروزهادرمیان دوستان شیعه خوددرموردنوع حکومت عثمانی درحال بحث بودکه بعدازجداشندنش ازدوستان فردی به اونزدیک شده وخودرا((محمد))اهل آستانه{استانبول کنونی}معرفی می کندواظهارمیکندکه ازمنش وافکاراوخوشش آمده وبامحمدعبدالوهاب محکم ترین بنای دوستی رامی گذاردآن دوباهم قرارگذاشته که آیات قرآن راطبق نظریات خودتفسیرکرده وکاری به گفته های علمای اسلام نداشته باشند.
(این شخص کسی جزیکی ازجاسوسان خبره وزارت مستعمره انگلستان نبوداین شخص وبسیاردیگردروزرارت مستعمره بریتانیابرای تحقیق درموردچگونگی نابودکردن اسلام آموزشهای ویژه دیده وبه سوی سرزمین های اسلام روانه شده بودند)نام اصلی این جاسوس<همفر>بودوبه طورکاملااتفاقی محمدبن عبدالوهاب راپیداکرده بوداین دودرپی قرارخودآیات قرآن راطبق نظرات خودتفسیرمی کردندواعمالی مانند نماز،جهادوشراب راطبق خواستهایشان تفسیرکردند مثلااینکه نمازرایادخدادانسته وانجام آن راضروری نمی دانستندیاجهادبادشمنان خدارادرحدصحبت میدانستندوشراب راتازمانی که مستی آورنباشد جایزمی دانستندالبته بایدگفت این جاسوس موذی برنامه های خودرابانام تفسیرقرآن به عبدالوهاب بازگومی گردوباآوردن دلایل واهی نظرمحمدرانسبت به این اباطیل جلب می کرد.
این جاسوس موذی باتمجیدو تحسین بی جااورانسبت به برپایی یک فرقه براساس افکارش ترغیب می کردوباغلو بی جا اوراهم ترازامامان معصوم کرده وبه وی می گفت: موهبات توبالاترازعلی(ع) است واگرپیامبراسلام زنده بودتورابه جانشینی خودانتخاب می کردجاسوس مکاربا نقشه های مختلف خودنظرمحمدبن عبدالوهاب رابرای برپایی فرقه زذل شیطانی خود برانگیخت وبالاخره اورامتقاعدبه اظهارواشاعه افکارش می کندزمانی که این شیطان حیله گرگزارش به دام انداختن عبدالوهاب رابه سازمان جاسوسی انگلیس می فرستدوزارت کاملاخوشحال شده ومی گویند:این همان گمشده مابرای نابودی اسلام است وامید است که با این فرداسلام به افسانه هابپیوندد.
همفرجاسوس انگلیسی پس ازمدتی برای دریافت دستورات وزارت درموردساخت فرقه جدیدبه لندن سفرمی کندقبل ازرفتن،محمدبن عبدالوهاب برای نشرافکارش قصدترکیه رامی کنداما جاسوس انگلیسی ازترس اینکه بارویارویی او وعلمای اهل تسنن تمام رشته هایش پنبه می شودازاین سفراورابازمی داردواورابه ایران(اصفهان)اعزام کرده واورابه تقیه کردن نسبت به علمای ایران تشویق کرد عبدالوهاب دراصفهان حکمت شرق وفنون جنگی راآموخت سازمان جاسوسی انگلیس پس ازکشف اوتمام جاسوسانش رابرای کارکردن روی محمدبسیج می کندوبابه کارگیری فاحشه های متبحراورابه راه شیطانی سوق دادند اورامانندیک مرتد ازاسلام نمودندجاسوسان انگلیسی دراصفهان به صراحت به اوگفتندکه انگلیس چنین برنامه ای برای نابودی اسلام داردواوراباوعده وعیده های مختلف وآرزوی شهرت وقدرت آماده اعلام فرقه خودکردندوپس ازآن لقب شیخ رابه ناف محمدعبدالوهاب بستند
ازآن پس اوراشیخ محمدبن عبدالوهاب می شناختندشیخ بعدازتوقفی کوتاه دربصره به سوی زادگاهش نجد بازگشت.جاسوس سفرکرده به انگلیس بعدازسفری خسته کننده شبانه واردبصره شدوفورابه سوی نامه شیخ که برایش گذاشته بودرفت نشانی خوددرنجدرابه اوداده واورابه انجا خوانده بوداین جاسوس باکوله باری پرازنقشه برای نابودی اسلام ازلندن به نجدرفت که نقشه هادرشش ماده به شرح ذیل فراهم شد تاشیخ آن را اجراکند.
((۱-تکفیرتمام مسلمانان وحلال کردن قتل آنان،غارت اموال مسلمین،هتک ناموس وفروختن زنان ودختران مسلمین دربازارهای برده فروشی وحلال کردن برده شدن مسلمانان وکنیزی زنانشان
۲-نابودکردن کعبه به نام آثاربت برستی درصورت توان،مانع شدن مردم ازحج وتحریک قبایل برای غارت وقتل قافله های حجاج
۳-کوشش به منظورنافرمانی مسلمانان ازحاکمان خوددرایران وعثمانی ومبارزه بااشراف حجازکه بیشترشیعه بودند
۴-ویران ساختن قبور،ضریح واماکن مقدسه سنی وبخصوص شیعه درمکه،مدینه،عراق وایران ومزارامامان شیعه به عنوان مرکزیت تشیع،مبارزه با ارزشهای اسلامی به عنوان آثارشرک((توهین به شخصیت حضرت محمد(ص)،امامان شیعه وخلفای اسلام))
۵-ایجادهرج ومرج،آشوب وتروردرشهرهای اسلامی به هراندازه که بشود
۶-انتشارقرآنی واهی دروغین وتحریف شده-طبق احادیثی که درموردتحریف قرآن ازپیامبررسیده است.))
((بااینکه شیخ نتوانست تمام اهداف مخوف انگلیس را عملی کنداما ریشه ای منحوس ونقطه ای تاریک درجهان اسلام را کاشت تا احرمی برای استکبارجهانی باشدومقدمه پروژه نابودی اسلام رافراهم کند.ومستکبران جهانی که هماناصهیونیست های امپریالیست هستند.توسط سایروهابیون بخش اعظمی ازاهداف خودراعملی کنندخودقضاوت کنیدباخواندن شش ماده فوق چه مقدارازاین اهداف پلیدتوسط وهابیت درظاهرجاهل اما موذی عملی شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ منتظرنظراتتان هستم!!!!))برگردیم به اصل مطلب!بعدازملحق شدن جاسوس انگلیسی به شیخ درنجدشیخ تصمیم قطعی خودمبنی بر برپایی فرقه ای نوظهوررابه جاسوس اعلام کردوسرانجام شیخ محمدعبدالوهاب تمیمی درسال1143هجری قمری(مصادف باسال1109هجری خورشیدی اوایل پادشاهی نادرافشاردرایران)درسن۲۷سالگی دعوت شیطانی خودراپس ازهشت ماه اعتکاف درخانه ابتداباکلماتی مبهم والفاظی مختصربرای یاران مخصوص خوداظهارنمودوسپس دعوت خودراآشکاروآن راتوسعه داداوایل دعوت خانواده ومردم شهررا تکفیرکرده وپدرش سعی درافشای خیانت فرزندش داشت امانمی دانست که فرزندناخلفش چه نفوذوپشتی بانی محکم داردشیخ برای مهارپدرهمراه اوبه شهرحریمله نقل مکان کردتا فوت پدردرآنجابوددرحالی که پدرازاونارضی بودوبیشترعقایدبی معنی ابن تمیمه را ابلاغ می کردپس ازمرگ پدرش مخالفانش قصدتروراوراداشتندکه به زادگاهش درنجدشهرعیینه فرارکردبا تلاش زیادوزارت مستعمره انگلیس توانستندبا تطمیع ووعده امیرشهرعیینه عثمان بن معمررابا شیخ همراه کنندتاامیربا یاری شیخ امکان ترویج افکاراورادرجزیرة العرب فراهم کند
برای استحکام این وحدت امیرخواهرخودبه نام جوهره رابه عقدشیخ درآوردبا انتشارافکارش امیرشهرحریمله به جنگ باشیخ آماده حمله به عیینه شدواقدام به تخریب قبرزیدبن خطاب فرزندعمر دومین خلیفه مسلمین خشم مردم عیینه رابرانگیخت مردم خواستارقتل شیخ شدنداماعثمان بن معمرازقتل شیخ سرباززدوباوجودبرخی اختلافات شیخ باامیرعیینه وطلاق خواهرش شیخ وهمراهانش بی درنگ به دنبال مکانی برای اقامت بودند که با تلاش انگلیس امیرشهردرعیه محمدبن سعودجدآل سعودبا وعده حکومت برتمام عربستان راضی به همراهی باشیخ شد.
وزارت مستعمره بریتانیازمینه همکاری بین دومحمدرافراهم ساخت وشهردرعیه راپایتخت ومرکزدین جدیدقراردادبااتحاددو محمدحکومت مذهبی برپاشدووزارت مستعمره انگلیس تا می توانست ازهرکمکی درییغ نکرداین وزارت بهترین افسران خودرادرظاهر برده همراه شیخ کرده بودتاهم شیخ رادرنظرداشته وهم به اوکمک کنند ابن سعودیکی ازدختران خودرابرای تحکیم وحدت به نکاح شیخ درآوردشیخ بعدازاستقراردرشهردرعیه اولین کاری که کردحکم کفر،شرک وترورامیرعیینه راصادرکردبااین حکم محمدبن سعودبالشگری عظیم به ان شهرهجوم برده امیرشهروجمع کثیری ازمردم بی گناه انجارا قتل عام نمودوهرکسی که آیین شیخ رانمی پذیرفت کشته می شدبعدازاین جنگ شیخ جرات پیداکرده وحکم حمله به سایرمناطق اسلامی صادرکردوباتسلط برنجدبردیگربلاداسلامی مانندیمن،سوریه،عراق وحجازبا کمک ابن سعودهجوم می بردوبه هرشهریاآبادی که می رسیددرصورت مقاومت مردمش دربرابرعقایدپوچ اوهمه رامی کشدشیخ محمدبن عبدالوهاب به همین منوال به زندگی نکبت بارخودادامه دادتاسرانجام درسال۱۲۰۷هجری قمری(مصادف باسال۱۱۷۱سلطنت آغامحمدخان قاجاردرایران وانقلاب کبیرفرانسه)درسن ۹۶سالگی ازدنیا رفت واورا درهمان درعیه به خاک سپردند.
تصویرقلعه ای به نام دارین درشهردرعیه نزدیک نجد محل استقراروهابیون درزمان محمدبن عبدالوهاب که قبراونیزدراین قلعه قرارداردازاین جابرسرزمین های متصرفه حکم می راندوقتل هزاران نفرراکه جرمشان مسلمانی بود صادرکرد


 


 تصویربعدی منصوب به محمدبن عبدالوهاب درمیانسالیست که عکاسان ماهرانگلیسی ازاوبه ثبت رسانده اندنشان ازحماقت بی اندازه اوبرای اجرای نقشه های شوم است حماقتی که با تمام معنادرصورتش هویداست

                                                          

بعدازشیخ محمدبن عبدالوهاب وهابیون با کمک خاندان آل سعودکم کم بخش های دیگری ازجزیرة العرب را به تصرف خوددرآوردند.شهرهای مهمی مانند:مکه،مدینه،طائف وریاض رااشغال کردندوعملاعربستان رابه دست گرفتند.بعدازفروپاشی حکومت عثمانی وجداشدن سایرمناطق عثمانی آل سعودنیزحکومت جدیدخودراجشن گرفت وازآن پس باآسودگی تمام به حکومت خودادامه دادووهابیون باقرارگرفتن در فضای بازمذهبی بیش ازپیش برای نشرافکارحریص شده ومدعی ایمان کامل ومسلمانی ناب شدندبرای فرقه جدید مکتب احکامی تاسیس کرده وبراساس آن ایمان وعمل مردم رامحک می زدندوهابیت بعدازگذشت تقریبا۲۰۰سال افکارخودرادرجهان اسلام رواج دادومردم دیگرکشورهای اسلامی رادرجهل،فلاکت اعتقادی ومرداب خودغوطه ورساخت ونفوذخودرادرعراق،ترکیه،سوریه،ایران،افغانستان وپاکستان وحتی درکشورهای تازه مسلمانی مانند:مالزی،اندونزی،سنگاپوروغیره بیشترکرد تاباخشونت تمام نسبت به دوستداران اهل بیت افکارخودرارواج دهددرعراق بانام القاعده درسوریه به نام دروزیها درافغانستان وپاکستان به نام صالبان درایران به نام جندالله ودرسایردول اسلامی به نام سلفی هابه فعالیت خودادامه می دهندمرکزیت وهابیت درهمان شهردرعیه است رئیس و مفتی اعظم این فرقه درظاهر توسط عالمان ومفتی های سراسرعربستان انتخاب می شودواحکام مربوطه راوضع می نماید.


درادامه موضوع به افکارواصول وهابیت می پردازیم:پیروان این فرقه خودرا((موحدین)) یعنی یکتاپرست معرفی می کنندومدعی ایمان ناب هستندواطلاق نام وهابیت ازسوی دشمنان خودرابا ادعای اینکه آنهابا کینه این نام رابرای ایجادترس بین سایرمسلمانان برروی این فرقه گذاشته اندرد می کنندبه این دلیل خودراموحدخطاب می کننددرتوضیح اصل این نام که ازکجابرروی این فرقه گذاشته شده باید گفت طبق اسنادموجودخوداستعمارگران به چنددلیل این نام را برای فرقه وهابیت برگزیده اند
اول:اینکه با این نام این فرقه به عنوان یک فرقه جدید حساب می شوددوم:با گذاشتن نام دیگر.افکاروعقایدشیخ محمدبن عبدالوهاب قابل تحریف یا تغییرمی شودونمی شودباسرعت تمام آن را نشرکردبه همین خاطرآن راوهابیت می نامندجالبست که درزبان انگلیسی وهابیت((مهابی)) خوانده می شودامااین فرقه دلایل فوق راردمی کنند
1-درباره اصول اول وهابیت یعنی تکفیرتمام مسلمانان به عنوان کافرومشرک به خدابایدگفت که این فرقه به نحواحسن این رویه رادنبال کرده اندوبلااستثناتمام مسلمانان را به دلیل برخی اعتقادات کافردانسته وحکم به قتل مسلمانان می دهنددراین باره حساسیت وهابیت برروی شیعه نسبت به اهل سنت بسیارزیاداست وهابیون با این دلیل که توسل به مقربان درگاه الهی برای حل برخی ازمشکلات نشانه دوری گزیدن و نخواستن خواسته های خودازخدابوده وقدرت خدارابا توسل جستن به مقربان کم جلوه داده وبرای جلال و جبروت باری تعالی شریک قائل می شوندحکم به ارتدادمسلمانان به ویژه شیعیان می دهنددر،رداین این ادعابایدگفت:توسل در لغت به معنای انجام دادن کاری برای تقرب به یک چیزیا شخص است ودراصطلاح به این معناست که انسان درهنگام دعاواستغاثه،به درگاه الهی چیزی عرضه کندکه واسطه پذیرش توبه واجابت دعای اووبرآورده شدن درخواستش باشد،مانندصفات واسمای الهی یانام پیامبر اکرم ودعای آن حضرت یانام اولیای عظیم الشأن وفرشتگان
یعنی مومنان برای تقرب ونزدیکی به خداازپیامبران واولیای الهی به عنوان وسیله استفاده می کنندنه اینکه خواستهایشان راازخوداولیای الهی خواسته وبرای خداشریک قائل  شوندحتی خودخداتوسل کردن رابرای بخشش گناهان جایزدانسته وبا دادن لقب ریسمان الهی به اولیایش که همان ائمه اطهارهستند ازبندگان خواسته تابرای رهایی ازمنجلاب گناه به آنان چنگ زنندتارستگارشوند((وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَلَا تَفَرَّقُواْ وَاذْکُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ>وهمگى به ریسمان خدا چنگ زنید وپراکنده نشوید ونعمت خدا را بر خود یاد کنید،سوره آل عمران آیه103)) با این توضیحات بایدگفت که منع توسل ازسوی علمای وهابیت نوعی بدعت گذاری محسوب شده وعلنا به جنگ با خدامی روندکه این خودنقطه ضعفیست بزرگ و به نوعی دلیل برارتدادخودشان است وبااین ادعا نه تنهارسوانکردندبلکه خودراخوارکرده ودلیل برکفرخودآوردند

۲-وهابیت بااستنادبردلایل ردشده فوق مکان وپایگاه توسل که همان مرقدو بارگاه بزرگان دین وائمه اطهاراست راتخریب ونابودمی کنند این اقدام حیوانی آنان فقط به بهانه نابودی مراکزشرک است که بیشتربه اماکن زیارتی شیعیان تعدی می شودوهابیون دراجرای این اصول آنچه که مورخان وهابی باافتخار بیان کرده اندبرای اولین بارقبرفرزندعمردومین خلیفه مسلمین به نام زیدبن خطاب راتخریب کردندوباتسلط به مکه ونواحی اطراف آن شروع به تخریب بارگاه هانمودند
ازآن جمله می توان تخریب قبه های قبرهای عبدالمطلب جد پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و ابوطالب عموی پیامبر و خدیجه ام المؤمنین (همسر اول پیامبر) و همچنین بنای زادگاه پیامبر و فاطمه زهرا ـ علیها السلام ـ را با خاک یکسان نمودند.
در جده قبه قبر حوا را ویران ساختند و به طور کلی تمام مقابر و مزارات را در مکه، جده و طائف و نواحی آنها از بین بردند وزمانی که باشکستن محاصره مدینه تمام مردم راازدم تیغ گذرانده واشیای ارزشمندرا به غارت بردندوسپس به قبه وضریح ائمه بقیع هجوم برده وتمام مقبره های بقیع رابا خاک یکسان کردند.درهنگام تعدی وگستاخی به قبرمتبرک پیامبر(ص)مسلمانان مدینه طاقت نیاورده وبه مقابله پرداختندوهابیون با دیدن این مقابله وترس ازیورش ومقابله به مثل کشورهای اسلامی دست ازتخریب قبر مبارک پیامبر(ص)کشیدند
بعدازآن وهابیون متوجه زیارتگاه امامان شیعه به عنوان پایگاه شیعیان درعراق شدند ودست به تخریب اماکن مذهبی زدندکه اولین مرکزبرای اجرای هدف شومشان بارگاه مقدس سیدالشهداامام حسین(ع) به دلیل داشتن بیشترین جمعیت شیعیان وعلمای شیعه اتنخاب شدکه وهابیت باحامی همیشگی خودیعنی آل سعوداقدام به حمله برکربلاکردند.آل سعودبه پادشاهی عبدالعزیز بن سعودونیروهای بسیاری از مردم نجد و حبوب و حجاز و تهامه و نواحی دیگردرسال1216هجری قمری(مصادف باسال1180شمسی سلطنت کریم خان زند)به مرقد مطهرامام حسین حمله کردند.بعدازغارت شهروبارگاه وخزینه ضریح، ضریح امام را تخریب کرده ومردم رابه خاک خون کشیدندبعدازکربلاوهابیون به سوی نجف رفتنداما به عنایات الهی دست شان ازبی حرمتی به مرقد امام علی(ع)کوتاه ماند

 دوعکس ازبقیع قبل ازتخریب همان طوری که درعکس مشاهده می کنیدبروی قبورائمه بقیع(ع)ضریح وبارگاهی مقدس بناشده بودکه ازهرلحاظ زیبایی دارای شکوه وعظمت وصف ناپذیری بودکه کفار وهابی درروز۸شوال سال۱۳۴۴هجری قمری(مصادف با سال۱۳۰۴هجری خورشیدهمزمان با سلطنت منحوس رضاشاه درایران) 

ضریح زیبای ائمه رابعدازغارت اشیای قیمتی با بیل وکلنگ به جان بارگاه افتاده وبا خاک یکسانش کردندتنهابه بارگاه ائمه بقیع اکتفانکرده وسایرقبه های موجودوساخته شده دربقیع رانابودکردند وازآن پس اجازه ساخت قبه یاضریحی را ندادندعکس بعدی عکس داخل ضریح وازقبور ائمه گرفته شده است که این ضریح توسط                                            هنرمندان اصفهانی دراصفهان ساخته وسپس پس ازمدتی به مدینه انتقال یافته این ضریح درسلطنت ناصرالدین شاه یامظفرالدین شاه قاجارساخته وبه مدینه 

انتقال یافته است ضریح مذکورمخلوطی ازطلا"مس وکمی نقره بودکه درجریان غارت ضریح قطعه قطعه وتوسط وهابیون سرقت برده شد.درکمال تاسف دیگراین ضریح باشکوه ساخته نشد.چندعکس دیگربقیع رابعدازفاجعه بزرگ تخریب نشان می دهداین عکس ها اوج مظلومیتائمه اطهاررابه تمام معنانشان می ده وهابیت حرمت پیامبررازیرپاگذاشتندوحریم الهی راشکسته وبه قدرت خدادهن کجی نمودندوهابیون بااین عمل دل کثیف صهیونیست دشمن خداوندراشادخدارانارضی وقلب نازنین امام عصر(عج)رابه درد آوردندوبه جنگ باخدارفتند  

                       

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد